عشق......شکلاتی
♡♥Love♡.....★for☆.....♥Love♡♥
درباره وبلاگ


hoooooooffff inam migzare :)




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 173
بازدید کل : 14801
تعداد مطالب : 82
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




كد تقویم

نويسندگان
mehdi lovepuk

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

 

بار اول بامعذرت خواهی...باردوم باگریه...

 

 

بارسوم با شکستن غرورت نگهش میداری ولی بارچهارم...

 

 

دیگه نه نمیشه نبایدکاری بکنی...

 

 

چون حتی اگه بمونه بازموقتیه...

 

 

یعنی کسی که دلش باتونباشه وبخواد بره،میره بفهم،

 

پس فقط بروکناروبهش بگو:

 

 

خداحافظ

 

 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

 

دقیقا نمی‌دونم کجایِ یک رابطه باید دل رو به دریا زد

نمی‌دونم مناسب‌ترین حرف ،

مناسب‌ترین حرکت کی باید باشه

ولی‌ میدونم ، جلوی اتفاق رو نباید گرفت

گاهی‌ هم بهتره اتفاق رو جلو بیندازی

مثلاً وقت رفتنت که می‌شه

یکباره برگردی بگی‌ دلم نمیخواد برم

وقت رفتنش که می‌شه

دستش رو بگیری بگی‌ دلم نمیخواد بری

وقتی‌ یکی‌ بهت میگه پیشم بمون

درنگ نکن ... پیشش بمون

وقتی‌ دلت می‌خواد پیشش بمونی‌ ... غرور نداشته باشی

دست‌هات رو حلقه کن دورش

بگو ... دوستت دارم ... دلم می‌خواد پیشت بمونم

بگذار اتفاقِ دوست داشتن هر چه زودتر بیفته ...

شاید نسلِ ما وقتِ زیادی برای عشق ورزیدن نداشته باشه . . !!!

 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

 

خبر از من داری؟…

خبر از دلتنگی های من چطور؟

و آن پروانه های شادی که در نگاهم بودند…

خبرش رسیده که مرده اند؟

هیچ سراغ دلم را میگیری؟

کسی خبر داده که آب رفته ام از خستگی؟

مچاله ام از دلتنگی؟

آه… که هیچ کلاغی نساختیم میان هم

وجدانت راحت…

خبرهای من به تو نمی رسد…

 

 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

 

عاقبت به این نتیجه میرسیم که حضورِ بعضی‌ انسانها در

 

زندگی ما آنقدر پوچ و بی‌ معنا بوده که جای خالی‌ آنها را

 

 فقط همین نبودنشان پر میکند !

 

 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

   

 

گاهی سخت می شود …
 

دوستش داری و نمی داند
    

دوستش داری و نمی خواهد 

 

دوستش داری و نمی آید
 
 

دوستش داری و سهم تو از بودنش
 
 

فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
 
 

دوستش داری و سهم تو
 
 

از این همه ، تنهایی است ....

 

 

 
18 اسفند 1393برچسب:, :: 17:18 :: نويسنده : mehdi lovepuk

 

یه وقتایی،
یه حرفایی،
چنان آتیشت میزنه
که دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
“درد بی درمون”

 
7 بهمن 1391برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : mehdi lovepuk

زمانی فراموشت میکنم که بالای سنگ قبرم

با افسوس بگویی کاش زنده بودی

 
7 بهمن 1391برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : mehdi lovepuk

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو

تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو

در گلستان وجودم گل زیبای منی

نازنینم چه بگویم که تو در قلب منی

 
7 بهمن 1391برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : mehdi lovepuk

” يـــــاد تـــــو ”
حــــــس قشنـــــــگی ست
كــــه در ”” دل ”” دارم
چــه تــو بــاشــی ؛ چــه نبــاشـی
نــــگهش مــــی دارم ...!

 
7 بهمن 1391برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : mehdi lovepuk

زندگی کردیم اما باختیم ، کاخ خود را روی آبی ساختیم

لمس باید کرد این اندوه را ، با کمر باید کشید این کوه را

زندگی را با همین غم ها خوشست...

با همین بیش و همین کم ها خوش است...

باختیمو هیچ شاکی نیستیم

بر زمین خوردیمو خاکی نیستیم