|
30 دی 1391برچسب:, :: 21:14 :: نويسنده : mehdi lovepuk
نیایش برترین جلوه ی عشق است . نیایش با دعا خواندن تفاوت اساسی دارد . دعا خواندن از سر میجوشد و نیایش از دل . آنها كلمات اند و نیایش ، سكوت محض .
30 دی 1391برچسب:, :: 21:14 :: نويسنده : mehdi lovepuk
عشق مرا در نگاهت تیره و تار مكن ، ای مهربان خرقه پوش از این باران عشق شدم ،تو مرا دریاب شعر سپید عشقت را برایم آغاز كن، ای نازنین تو آن ستاره ی درخشان در سینه ی عاشق منی ، میدانی می گریزم از افسون دبده ی پر مهرت، ای جانان من
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
"دوستت دارم" را تا "دوستت دارم" را از جنس خاک کنم، از جنس تنم، و با بوسه بپوشانمش بر تنت؟ بگذار "دوستت دارم" را از جنس نگاه کنم از جنس چشمانم و تا صبح به نفسهای تو بدوزم. عباس معروفی
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
دلم دریای آتیشه ، دارم می سوزم از این تب تو آغوش یكی دیگه ، چرا تو فكرتم هر شب تو آغوش یكی دیگه ، به یاد من نمی خوابی نمی دونه كه تو چشماش ، به دنبال تو می گردم منم می خندمو میگم ، عزیزم اشتباه كردی
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
بگذار عالم بداند من ذره ذره ذرات جهان را جایگزین کسی کرده ام که هیچ چیز جایش را نمیگیرد! آخر او ...! خدای عاشقی های من است! مگر کسی می تواند جای خدا را بگیرد.........؟
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
تو که نیستی ،
“یلدا” بلندترین شب سال نیست ؛ اوج دلتنگیست …
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی،
10 دی 1391برچسب:, :: 0:30 :: نويسنده : mehdi lovepuk
این همه حسود بودم و نمی دانستم؟!؟ به نسیمی که از کنارت موذیانه می گذرد به چشم های آشنا و پر آزار که بی حیا نگاهت میکنند به آفتابی که فقط تلاش گرم کردن تو را دارد به همه شان حسادت میکنم من آنقدر عاشقم که به طبیعت بدبینم طبیعت پر از نفس های آدمهاست که مرا وادار میکند حسادت کنم به تو و رویای نداشته ام....... ![]() |